Slide 1 Slide 2
منوی اصلی
موضوعات وبلاگ
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
نویسندگان
جستجو

مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ

مجمع فرهنگي رهپويان علوي شهر سريش آباد

همراه با قرآن
آیه قرآن تصادفی
کاربردی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 87
بازدید دیروز : 97
بازدید هفته : 184
بازدید ماه : 468
بازدید کل : 118610
تعداد مطالب : 105
تعداد نظرات : 87
تعداد آنلاین : 1




برچسب ها :

موضوع : خواندنی ها , ,

(بسم الله الرحمن الرحیم)

 

شاید آن روز که سهراب نوشت:

"تا شقایق هست زندگی باید کرد"

خبری از دل پر درد گل یاس نداشت

باید اینگونه نوشت:

هر گلی هم باشد، چه شقایق چه گل پیچک و یاس

زندگی بی مهدی

زندگی با غم‏هاست 


*اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج*



برچسب ها :

موضوع : خواندنی ها , ,

(بسم الله الرحمن الرحیم)

  
هوای لبخند هایت را داشته باش که روزگار روزگاره ناچاریست

روزگار بی مولا روزگار درد و غم است روزگار بی لبخند است

و من به که پناه برم از این همه درد جز تووقتی سیرم از سیلی

و لگدی که روزگار به من زده است و من هنوز بی توام هنوز آدم نشده ام

من با غم زمانه کنار میایم اما با غم مولا نه که خود بار ها غم گذاشته ام

روی دل مولای مازروزگار بی مولا دیگر نمی نویسم

تا کمی نزدیک شوم که پیش چشم هایش خجالت آبرویم نباشد

*اللهم عجل لولیک الفرج
*

 




برچسب ها :

موضوع : خواندنی ها , ,

مهدی (عج) جان، آلودگی هوا که سهل است.!


آلودگی دلهایمان نیز از هشدار گذشته


و نفس هایمان به شماره افتاده،

سالهاست زندگی مان تعطیل رسمی ست 

هوای باریدن نداری مولا..؟

اللهم عجل لولیک الفرج …
اللًّهُـ‗__‗ـمَ صَّـ‗__‗ـلِ عَـ‗__‗ـلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَد
و عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم”

 




برچسب ها :

موضوع : خواندنی ها , ,

گفت:«لطفاً این پرونده ها را بشمار» …

گفتم:«مثل هفته قبل … هنوز به سیصد تا هم نرسیده».

غمی روی چهره اش نشست.

گفت: «یاران من کی کامل می شوند؟…»

اللهم عجل لولیک الفرج




برچسب ها :

موضوع : خواندنی ها , ,

خاطره ای شنیدنی از بچه های تفحص اصفهان:

 

یکی از بچه های تفحص اصفهان می گفت :

رفتیم در خونه ی شهید خبر بدیم که

بیایید استخوان های شهیدتون معراج شهداست.

بیایید تحویل بگیرید. می گفت رفتیم

در زدیم دختری اومد در رو باز کرد .

گفتم شما با این شخص چه نسبتی دارید؟

گفت : بابامه چی شده؟ گفتم :

جنازشو پیدا کردن میخوان پنج شنبه ظهر بیارن.

دیدم دختره گریه کرد . گفت یه خواهش دارم

رد نکنید . گفت : حالا که بعد این

همه سال اومده ظهر نیاریدش شب جنازه رو بیارید .

شب شد همون روز مدنظر تابوت رو با

استخوان ها برداشتیم ببریم به همون 

ادرس . تا رسیدیم دیدیم

کوچه رو چراغ زدن ...ریسه کشیدن ...شلوغه میان میرن

گفتیم چه خبره ؟! رفتیم جلو گفتیم

اینجا چه خبره ؟ گفتن : عروسی دختر این

خونست ! می گه تا اومدیم برگردیم

دیدیم دختره با چادر دوید تو کوچه گفت :

بابامو نبرید . من ارزو داشتم

بابام سر سفره ی عقد بیاد من مهمونی گرفتم.

هرکی از در میاد می گه :

بابات کجاست ؟ بابامو بیارید ! باباشو بردیم چهارتا

استخوان گذاشت کنار سفره ی عقد .

استخوان دست باباش وبرداشت کشید

رو سرش گفت: بابا دخترت عروس شده ..................

 

        شهدا شرمنده ایم ..........

 

 




برچسب ها :

موضوع : خواندنی ها , ,

 

خوش به حال انار ها و انجیر ها…

دلتنگ که می شوند میترکند…….

“اللهم عجل لولیک الفرج”

1




برچسب ها :

موضوع : خواندنی ها , ,


صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد